نویسنده:امیرحسین رحمانی
سلام خوش آمدید
سلام و ارض ادب واحترام دارم خدمت همهی شما روستاعیان عزیز گیل چالان
گیل چالان، روستایی از توابع بخش مرکزی شهرستان رضوانشهر در استان گیلان ایران است
این روستا در دهستان گیل دولاب قرار دارد و براساس سرشماری مرکز آمار ایران در سال ۱۳۸۵، جمعیت آن ۸۶۱ نفر (۲۱۷خانوار) بودهاست.
.شهیدان غلامرضا گیل چالانی، سید حسین جوادی، رحمان رحمانی، حسین شکوری، داود وثوقی و ابراهیم ساده از روستای گیل چالان بخش مرکزی رضوانشهر، طی دوران دفاع مقدس برای دفاع از کشور و انقلاب اسلامیبه درجه رفیع شهادت نائل آمدند.
شهرستان رضوانشهر با حدود 80 هزار نفر جمعیت و 120 روستا در 70 کیلومتری غرب مرکز استان گیلان واقع شده است که دارای 137 شهید والا مقام، 4 شهید گمنام، 350 نفر جانباز و 32 نفر آزاده است.
شعری از یاسر گیل چالانی
جناب اقای یاسر گیل چالانی یکی از افراد پر تلاشی هستند که برای ابادانی روستایه گیل چالان بسیار تلاش کرده است ایشان جزو سه شورای اصلی روستای گیل چالان هستند وی توانسته با تلاشهای موفقیت امیز خود در چهار سال اول دوره انتخابات شورای محل نظر مردم را به خود جلب کند و جز بهترین افراد فعال در عضو شورا هستند و به کارهای کشاورزی و استخر داری مشغول است ایشان به جز فعالیت در شورا و کشاورزی در شعر و شاعری استعداد خوبی دارند و یکی از شعرهای گیلکی او در ویدیو بالا در اپارات قابل پخش است.
مسجد جامعه شهدای گیل چالان از جمله مساجدی است که چند صد سال قدمت دارد و 6 شهید در راه دفاع مقدس دارند که نام این شهیدان بزرگ در زیر قابل مشاهد میباشد
1شهید داوود وثوقی 2 شهید رحمن رحمانی 3 شهید حسین شکوری 4 شهید ابراهیم ساده 5 شهید حسین جوادی 6شهید غلامرضا گیل چالانی
این شهیدان کسانی هستند که جان خود را فدای میهن خود کردند و هیچ وقت یاد این عزیزان در بین مردم روستای گیل چالان از بین نمیرود.
یاد واره شهدا در مسجد جامعه شهدای گیل چالان:
منتشر شده در مورخ: 1395/11/13
در زندگی روستایی آرامش نقش اصلی را بازی میکند.یکی از مهمترین ویژگیها و برتریهای زندگی روستایی نسبت به زندگی شهری هم,همین آرامش است که تنها در روستاها میتوان به آن رسید.زندگی در روستا آدمیرا از هر جنجال و قیل و قال و دود و دم رهایی میبخشد.شاید بسیاری از شهرنشینان در همهی زندگی خود آرامش یک شب یک مرد روستایی را نداشته باشند.پس از خیزش خورشید به پشت کوهها و آمدن شب تیره در روستا,.شنیدن آوای سگان در آغاز شب و آوای خروسان در سپیده دم,آنچنان آرامشی به روستا نشینان میدهد که همواره آنان را همراه است.
روستا نشینان همواره یار و یاور یکدیگرند و اگر دردی برای یکی از همسایگان پیش آید , دیگران او را درمانند. اما در زندگی شهری امروزی بسیاری از همسایگان حتا نام یکدیگر را نمیدانند چه برسد بخواهند یاور هم باشند ! در روستا زن و مرد همچون خواهر و برادر هم اند و هیچ کس نگاهی آلوده به دیگران نمیکند . چرا که روستا نشینی به آنان جوانمردی میآموزد . بسیار کم پیش میآید که دختران روستایی دست به کاری بزنند که هم دامان خویش را بیالایند و هم آبروی خانوادهی خود را بریزند .وارونهی آنچه در شهرها میگذرد , در روستا زن و مرد در بیشتر کارها با یکدیگر همکاری میکنند و نمیگذارند بار زندگی بر دوش دیگری سنگینی کند .
روستا نشینان وارونهی رفتار شهریها هنوز هم آیینها و سنتهای پیشینیان را پاس میدارند .هنوز هم تا پدر بر سر سفره ننشیند کسی نمینشیند . هنوز هم فرزندان در پیشگاه پدر پایشان را دراز نمیکنند . هنوز هم به گویش پدران خود سخن میگویند و مانند شهریها از سخن گفتن به گویش پدران خود شرم نمیکنند ! روستانشینان هنوز هم از همان پوشش (لباس)های ایرانی بهره میبرند و بدان مینازند. روستا نشینان ساده دل و راستگویند و برای بدست آوردن روزی خود دست به فریب دیگران و دروغ گفتن نمیزنند.شاید این سخن پیش آید که در روستا ابزارهای پیشرفته و امکانات کم است . در عوض از دلهره و هیاهو و دود و دم خبری نیست . به عنوان یک شهرنشین که زندگی روستایی را بیشتر دوست دارم به روستا نشینان میهنم پیشنهاد میکنم هرگز آرامشی که در روستاها در کنار آنان است را با دلهره و اعصاب خوردی و شتاب کاری و سر و صدای شهری عوض نکنند.
خوشا به حالتای روستایی
چه شاد و خرم، چه باصفایی
در شهر ما نیست جز دود و ماشین
دلم گرفته از آن و از این
در شهر ما نیست جز داد و فریاد
خوشا به حالت که هستی آزاد
ای کاش من هم پرنده بودم
با شادمانی پر می گشودم
میرفتم از شهر به روستایی
آنجا که دارد آب وهوایی
از دادههای تاریخی پیداست که کارکردن در روستا و انجام کارهای کشاورزی در روستا در ایران باستان از ارج فراوانی برخوردار بوده است . چرا که سینهی زمین را میشکافند ، دانه میافشانند ، گلهها را به چرا میبرند ، درخت میکارند . شیر گاوها و گوسپندها را میدوشند و آبها را در جویها انداخته به کشتزارها میبرند و آنچه را که با رنج و کوشش خود به دست میآورند ارج مینهند و میستایند . در یسناها آمده :
این آبها و زمینها و گیاهان و آبخورها را خواستار ستاییدنیم و دارندهی این روستاها را خواستار ستاییدنیم .
الدنبرگ مینویسد : در دین ایرانیان کار و زحمت اجر بزرگی دارد هر کس که کشاورزی میکند و احشام و دیگر اموال خود را نگاهبانی میکند ، به نیکی خدمت میکند . و ایرانی میستاید پدیدآورندهی روستاها و نعمتهای زندگی را " فرنیرومند مزدا آفریده به دست نیامدنی را میستاییم . آن فر بسیار ستودهی زبردست ، پرهیزگار کارگر چست را میستاییم که برتر از دیگر آفریدگان است . کارگر روستا را میستایم